تست جامع شخصیت شناسی کاری

10%

نام و نام خانوادگی*

نام و نام خانوادگی

کد ملی (کیبرد خود را انگلیسی نمایید)*

کد ملی

مرحله 5 از 6 : برای هر سوال یکی از امتیازهای 1 تا 5 را در خانه مقابل آن بنویسید.
1=اصلا شبیه من نیست 2=اندکی شبیه من است 3=تقریبا شبیه من است 4=تا حد زیادی شبیه من است 5=کاملا شبیه من است

می توانم به سرعت و آسانی اعداد را در ذهنم حساب کنم.*

می توانم به سرعت و آسانی اعداد را در ذهنم حساب کنم.

به کتاب و کتابخوانی علاقه دارم.*

به کتاب و کتابخوانی علاقه دارم.

من به طور منظم حداقل در یک ورزش یا فعالیت هاي بدنی شرکت دارم.*

من به طور منظم حداقل در یک ورزش یا فعالیت هاي بدنی شرکت دارم.

وقتی چشمانم را می بندم می توانم تصاویر واضحی را ببینم.*

وقتی چشمانم را می بندم می توانم تصاویر واضحی را ببینم.

من معمولاً زمانی را در تنهایی صرف تفکّر، مراقبه و اندیشیدن در مورد سؤالات مهم زندگی می کنم.*

من معمولاً زمانی را در تنهایی صرف تفکّر، مراقبه و اندیشیدن در مورد سؤالات مهم زندگی می کنم.

افراد اغلب با من مشورت می کنند.*

افراد اغلب با من مشورت می کنند.

من همه ي انواع حیوانات را دوست دارم.*

من همه ي انواع حیوانات را دوست دارم.

من از صداي دلنشینی براي خواندن برخوردارم.*

من از صداي دلنشینی براي خواندن برخوردارم.

در مدرسه از درس هایی چون ریاضیات و علوم لذّت می برم.*

در مدرسه از درس هایی چون ریاضیات و علوم لذّت می برم.

قبل از نوشتن یا گفتن یا خواندن کلمات، آن ها را در ذهنم می شنوم.*

قبل از نوشتن یا گفتن یا خواندن کلمات، آن ها را در ذهنم می شنوم.

خیلی مشکل است که براي مدت طولانی آرام در جایی بنشینم.*

خیلی مشکل است که براي مدت طولانی آرام در جایی بنشینم.

من نسبت به رنگ ها علاقمند و حساسم.*

من نسبت به رنگ ها علاقمند و حساسم.

در جلساتی که به رشد و آگاهی هاي فردي ام افزوده می شود شرکت می کنم.*

در جلساتی که به رشد و آگاهی هاي فردي ام افزوده می شود شرکت می کنم.

ورزش هاي گروهی را بیشتر از ورزش هاي انفرادي ترجیح می دهم.*

ورزش هاي گروهی را بیشتر از ورزش هاي انفرادي ترجیح می دهم.

دوست دارم چیزهایی را سازمان بندي یا مرتب کنم.*

دوست دارم چیزهایی را سازمان بندي یا مرتب کنم.

آهنگ هاي ناموزون و سازهاي خارج از ریتم را تشخیص می دهم.*

آهنگ هاي ناموزون و سازهاي خارج از ریتم را تشخیص می دهم.

از بازي هاي منطقی، معماها و سایر بازي هاي فکري (از قبیل شطرنج) لذّت می برم.*

از بازي هاي منطقی، معماها و سایر بازي هاي فکري (از قبیل شطرنج) لذّت می برم.

گوش کردن به رادیو و نوار صوتی بیشتر از تلویزیون یا فیلم به من آموزش می دهد.*

گوش کردن به رادیو و نوار صوتی بیشتر از تلویزیون یا فیلم به من آموزش می دهد.

به کارهایی که با دست انجام می شود مانند دوختن، بافتن، نجاري، مدل سازي و حکّاکی علاقمندم.*

به کارهایی که با دست انجام می شود مانند دوختن، بافتن، نجاري، مدل سازي و حکّاکی علاقمندم.

اغلب براي ضبط محیط اطرافم (در صورت امکان) از دوربین فیلم برداري استفاده می کنم.*

اغلب براي ضبط محیط اطرافم (در صورت امکان) از دوربین فیلم برداري استفاده می کنم.

قادرم با شکست ها و مشکلاتم با حالتی انعطاف پذیر مواجه شوم.*

قادرم با شکست ها و مشکلاتم با حالتی انعطاف پذیر مواجه شوم.

وقتی مشکل دارم ترجیح می دهم از کسی کمک بگیرم تا اینکه تنهایی روي آن کار کنم.*

وقتی مشکل دارم ترجیح می دهم از کسی کمک بگیرم تا اینکه تنهایی روي آن کار کنم.

من از طبیعت لذّت می برم.*

من از طبیعت لذّت می برم.

اغلب به موزیک هایی از رادیو یا ضبط صوت یا سی دي و غیره گوش می دهم.*

اغلب به موزیک هایی از رادیو یا ضبط صوت یا سی دي و غیره گوش می دهم.

دوست دارم آزمایش هایی (اگر...آنگاه) ترتیب دهم، (مثلاً اگر به گیاهانم دوبرابر کود دهم چه اتفاقی می افتد؟).*

دوست دارم آزمایش هایی (اگر...آنگاه) ترتیب دهم، (مثلاً اگر به گیاهانم دوبرابر کود دهم چه اتفاقی می افتد؟).

من از بازي با کلمات مانند جدول کلمات متقاطع، جملات درهم ریخته یا اسم رمزها لذّت می برم.*

من از بازي با کلمات مانند جدول کلمات متقاطع، جملات درهم ریخته یا اسم رمزها لذّت می برم.

بهترین افکار وقتی به سراغ من می آیند که مشغول یک فعالیت جسمی(از قبیل پیاده روي، دو، شنا و...) هستم.*

بهترین افکار وقتی به سراغ من می آیند که مشغول یک فعالیت جسمی(از قبیل پیاده روي، دو، شنا و...) هستم.

من از معماهاي دیداري مانند پازل ها و تصاویر سه بعدي لذّت می برم.*

من از معماهاي دیداري مانند پازل ها و تصاویر سه بعدي لذّت می برم.

یک سرگرمی یا مشغولیت و فعالیت ویژه اي دارم که به تنهایی انجام می دهم.*

یک سرگرمی یا مشغولیت و فعالیت ویژه اي دارم که به تنهایی انجام می دهم.

من حداقل سه دوست نزدیک و صمیمی دارم.*

من حداقل سه دوست نزدیک و صمیمی دارم.

من کلکسیونی از قبیل سنگ ها، صدف ها، برگ ها، حشرات، تمبر، کارت هاي ورزشی ... را جمع می کنم.*

من کلکسیونی از قبیل سنگ ها، صدف ها، برگ ها، حشرات، تمبر، کارت هاي ورزشی ... را جمع می کنم.

یکی از آلات موسیقی را می نوازم.*

یکی از آلات موسیقی را می نوازم.

من در جستجوي الگوها، توالی یا نظم و سازمان چیزها هستم.*

من در جستجوي الگوها، توالی یا نظم و سازمان چیزها هستم.

من اغراق هاي زبانی، ایهام، آهنگ هاي بی معنی و کلمات دوپهلو را دوست دارم.*

من اغراق هاي زبانی، ایهام، آهنگ هاي بی معنی و کلمات دوپهلو را دوست دارم.

اغلب دوست دارم اوقات فراغت خود را بیرون خانه سپري کنم.*

اغلب دوست دارم اوقات فراغت خود را بیرون خانه سپري کنم.

در خواب رؤیاهاي روشنی می بینم.*

در خواب رؤیاهاي روشنی می بینم.

اهداف ویژه اي در زندگی دارم که مرتب به آن ها فکر کنم.*

اهداف ویژه اي در زندگی دارم که مرتب به آن ها فکر کنم.

من از سرگرمی هاي جمعی مانند منچ بیشتر از سرگرمی هاي فردي مانند بازي هاي رایانه اي خوشم می آید.*

من از سرگرمی هاي جمعی مانند منچ بیشتر از سرگرمی هاي فردي مانند بازي هاي رایانه اي خوشم می آید.

من مرتباً گزارش تغییرات هوایی را کنترل می کنم.*

من مرتباً گزارش تغییرات هوایی را کنترل می کنم.

زندگی من بدون موسیقی بسیار یکنواخت و بی هیجان خواهد بود.*

زندگی من بدون موسیقی بسیار یکنواخت و بی هیجان خواهد بود.

درباره چگونگی کارکرد چیزها علاقمندم و در مورد پیشرفت هاي علمی و کشفیات جدید علم خود را به روز نگه می دارم. *

درباره چگونگی کارکرد چیزها علاقمندم و در مورد پیشرفت هاي علمی و کشفیات جدید علم خود را به روز نگه می دارم.

دروس ادبیات و اجتماعی از ریاضی و علوم برایم آسان تر هستند.*

دروس ادبیات و اجتماعی از ریاضی و علوم برایم آسان تر هستند.

هنگام صحبت تمایل دارم دست هاي خود را تکان دهم و از ژست ها و زبان بدن (مانند تغییر چهره) استفاده کنم.*

هنگام صحبت تمایل دارم دست هاي خود را تکان دهم و از ژست ها و زبان بدن (مانند تغییر چهره) استفاده کنم.

معمولاً قادرم مسیر در یک محل ناآشنا پیدا کنم.*

معمولاً قادرم مسیر در یک محل ناآشنا پیدا کنم.

من از طریق عکس العمل دیگران، دیدگاه واقع بینانه اي نسبت به نقاط قوت و ضعف خود دارم.*

من از طریق عکس العمل دیگران، دیدگاه واقع بینانه اي نسبت به نقاط قوت و ضعف خود دارم.

از آموزش دادن دانسته هایم به دیگران لذّت می برم.*

از آموزش دادن دانسته هایم به دیگران لذّت می برم.

تفاوت هاي موجود میان انواع درختان، سنگ ها، پرندگان یا سایر گیاهان و جانوران را به خوبی بیان می کنم.*

تفاوت هاي موجود میان انواع درختان، سنگ ها، پرندگان یا سایر گیاهان و جانوران را به خوبی بیان می کنم.

اغلب در طی روز مدام یک آهنگ در ذهنم اجرا می شود.*

اغلب در طی روز مدام یک آهنگ در ذهنم اجرا می شود.

باور دارم تقریباً براي هر چیزي یک تفسیر منطقی وجود دارد.*

باور دارم تقریباً براي هر چیزي یک تفسیر منطقی وجود دارد.

وقتی در ماشین هستم دوست دارم علائم و تابلوهاي تبلیغاتی را بخوانم و به آن ها بیشتر از مناظر اطراف توجه کنم.*

وقتی در ماشین هستم دوست دارم علائم و تابلوهاي تبلیغاتی را بخوانم و به آن ها بیشتر از مناظر اطراف توجه کنم.

من نیاز دارم چیزها را لمس کرده یا نگه دارم تا بتوانم بیشتر درباره آن ها یاد بگیرم.*

من نیاز دارم چیزها را لمس کرده یا نگه دارم تا بتوانم بیشتر درباره آن ها یاد بگیرم.

من طراحی را دوست دارم و من اغلب طراحی می کنم.*

من طراحی را دوست دارم و من اغلب طراحی می کنم.

من ترجیح می دهم تعطیلات آخر هفته را در یک اتاق یا مکان خلوت سپري کنم تا اینکه در یک جاي عمومی و شلوغ باشم.*

من ترجیح می دهم تعطیلات آخر هفته را در یک اتاق یا مکان خلوت سپري کنم تا اینکه در یک جاي عمومی و شلوغ باشم.

فکر می کنم قدرت رهبری خوبی دارم و اطرافیان و دوستانم نیز این موضوع را قبول دارند.*

فکر می کنم قدرت رهبری خوبی دارم و اطرافیان و دوستانم نیز این موضوع را قبول دارند.

من از ماهیگیري، باغبانی، کاشتن گیاهان و آشپزي لذّت می برم.*

من از ماهیگیري، باغبانی، کاشتن گیاهان و آشپزي لذّت می برم.

با استفاده از یک ابزار موسیقی ساده به راحتی می توانم اوقات فراغت خود را سپري کنم.*

با استفاده از یک ابزار موسیقی ساده به راحتی می توانم اوقات فراغت خود را سپري کنم.

من می توانم به صورت واضح به مفاهیم غیرملموس، انتزاعی و خیالی فکر کنم.*

من می توانم به صورت واضح به مفاهیم غیرملموس، انتزاعی و خیالی فکر کنم.

اغلب در مکالماتم به چیزهایی اشاره می کنم که قبلاً خوانده یا شنیده ام.*

اغلب در مکالماتم به چیزهایی اشاره می کنم که قبلاً خوانده یا شنیده ام.

من از بازي هاي پرهیجان (از قبیل پینت بال و رانندگی پرهیجان) لذّت می برم.*

من از بازي هاي پرهیجان (از قبیل پینت بال و رانندگی پرهیجان) لذّت می برم.

جغرافیا از ریاضی برایم آسان تر است.*

جغرافیا از ریاضی برایم آسان تر است.

من با اراده و مستقل هستم.*

من با اراده و مستقل هستم.

من در میان جمع احساس راحتی می کنم.*

من در میان جمع احساس راحتی می کنم.

از مشاهده رویدادهاي طبیعی( مانند ستاره ها، ماه، جزر و مد) لذّت برده و دوست دارم جزئیات اطّلاعات درباره ي آن ها را به دست آورم.*

از مشاهده رویدادهاي طبیعی( مانند ستاره ها، ماه، جزر و مد) لذّت برده و دوست دارم جزئیات اطّلاعات درباره ي آن ها را به دست آورم.

آهنگ هاي بسیاري از آوازها یا قطعات موسیقی را می دانم.*

آهنگ هاي بسیاري از آوازها یا قطعات موسیقی را می دانم.

به کشف عیوب منطقی کارهایی که مردم در خانه و محل کار خود انجام می دهند یا در مورد آن ها صحبت می کنند، علاقه دارم.*

به کشف عیوب منطقی کارهایی که مردم در خانه و محل کار خود انجام می دهند یا در مورد آن ها صحبت می کنند، علاقه دارم.

اغلب اطرافیانم معنی کلمات را از من می پرسند.*

اغلب اطرافیانم معنی کلمات را از من می پرسند.

من از نظر جسمی و اندازه اندام هاي بدنی کاملاً متناسبم.*

من از نظر جسمی و اندازه اندام هاي بدنی کاملاً متناسبم.

می توانم تصور کنم (از نگاه یک پرنده)، اجسام از بالا چگونه به نظر می رسند.*

می توانم تصور کنم (از نگاه یک پرنده)، اجسام از بالا چگونه به نظر می رسند.

من یک دفتر خاطرات روزانه دارم تا اتّفاقات زندگی ام را یادداشت کنم.*

من یک دفتر خاطرات روزانه دارم تا اتّفاقات زندگی ام را یادداشت کنم.

من در فعالیت هاي مدرسه ، مسجد، همسایگان و فعالیت هاي اجتماعی شرکت می کنم. *

من در فعالیت هاي مدرسه ، مسجد، همسایگان و فعالیت هاي اجتماعی شرکت می کنم.

دوست دارم کتاب ها یا مجلاّتی را بخوانم یا برنامه هاي تلویزیونی را ببینم که به طبیعت مربوط می شود.*

دوست دارم کتاب ها یا مجلاّتی را بخوانم یا برنامه هاي تلویزیونی را ببینم که به طبیعت مربوط می شود.

اگر یک قطعه موزیک را یک یا دوبار بشنوم می توانم به آسانی آن را تکرار کنم.*

اگر یک قطعه موزیک را یک یا دوبار بشنوم می توانم به آسانی آن را تکرار کنم.

وقتی چیزي به روش خاصی اندازه گیري، طبقه بندي، تجزیه یا کمیت گذاري می شود احساس خوبی دارم.*

وقتی چیزي به روش خاصی اندازه گیري، طبقه بندي، تجزیه یا کمیت گذاري می شود احساس خوبی دارم.

اخیراً چیزي نوشته ام که به آن افتخار می کنم.*

اخیراً چیزي نوشته ام که به آن افتخار می کنم.

براي یادگیري مهارت هاي جدید نیاز دارم تا تمرین انجام دهم، به جاي اینکه درباره آن بخوانم یا فیلمی را تماشا کنم.*

براي یادگیري مهارت هاي جدید نیاز دارم تا تمرین انجام دهم، به جاي اینکه درباره آن بخوانم یا فیلمی را تماشا کنم.

من ترجیح می دهم کتاب، مجلاّت و روزنامه هایی را بخوانم که تصاویر زیادي دارند.*

من ترجیح می دهم کتاب، مجلاّت و روزنامه هایی را بخوانم که تصاویر زیادي دارند.

من ترجیح می دهم یک شغل مستقل داشته باشم تا براي دیگران کار کنم.*

من ترجیح می دهم یک شغل مستقل داشته باشم تا براي دیگران کار کنم.

من ترجیح می دهم شب تعطیل را در یک میهمانی بگذرانم تا تنها در خانه بمانم.*

من ترجیح می دهم شب تعطیل را در یک میهمانی بگذرانم تا تنها در خانه بمانم.

در تعطیلات خود ترجیح می دهم به مکان هاي طبیعی مانند پارك یا جنگل بروم تا به یک هتل مجلّل و پر رفت و آمد.*

در تعطیلات خود ترجیح می دهم به مکان هاي طبیعی مانند پارك یا جنگل بروم تا به یک هتل مجلّل و پر رفت و آمد.

اغلب هنگام کار کردن آواز می خوانم یا زمزمه می کنم یا ضربه می زنم.*

اغلب هنگام کار کردن آواز می خوانم یا زمزمه می کنم یا ضربه می زنم.

مرحله 6 از 6 : موارد زیر در طی هفته گذشته تا امروز چقدر باعث ناراحتی شما شده است؟
1=هیچ 2=کم 3=متوسط 4=تقریبا 5=زیاد

سردرد*

سردرد

احساس عصبانیت و لرزش و لرزش درونی بدن*

احساس عصبانیت و لرزش و لرزش درونی بدن

افکار نامطلوب، ناخواسته ومزاحمی که ذهن را رها نکنند*

افکار نامطلوب، ناخواسته ومزاحمی که ذهن را رها نکنند

احساس ضعف و سرگیجه*

احساس ضعف و سرگیجه

کاهش میل و علاقه جنسی*

کاهش میل و علاقه جنسی

احساس رنجش و ایرادگیری از دیگران*

احساس رنجش و ایرادگیری از دیگران

اعتقاد به اینکه شخص دیگری قادر به کنترل افکار شماست*

اعتقاد به اینکه شخص دیگری قادر به کنترل افکار شماست

احساس اینکه سایرین مسئول ناراحتی ها و گرفتاری های شما هستند*

احساس اینکه سایرین مسئول ناراحتی ها و گرفتاری های شما هستند

اشکال در به یادآوری مطالب*

اشکال در به یادآوری مطالب

احساس ناراحتی و نگرانی از بی دقتی و بی توجهی در کارها*

احساس ناراحتی و نگرانی از بی دقتی و بی توجهی در کارها

احساس زود رنجی و خشمگین شدن*

احساس زود رنجی و خشمگین شدن

احساس درد در ناحیه قفسه سینه*

احساس درد در ناحیه قفسه سینه

احساس ترس از فضاهای باز و یا خیابان ها*

احساس ترس از فضاهای باز و یا خیابان ها

احساس کاهش انرژی و کندی در کارها*

احساس کاهش انرژی و کندی در کارها

فکر خاتمه دادن به زندگی *

فکر خاتمه دادن به زندگی

شنیدن صداهایی که دیگران قادر به شنیدن آنها نیستند*

شنیدن صداهایی که دیگران قادر به شنیدن آنها نیستند

لرزش در اندام بدن *

لرزش در اندام بدن

احساس اینکه به بیشتر مردم نمی توان اعتماد کرد*

احساس اینکه به بیشتر مردم نمی توان اعتماد کرد

بی اشتهایی *

بی اشتهایی

زود به گریه افتادن*

زود به گریه افتادن

احساس خجالت یا راحت نبودن در مقابل جنس مخالف *

احساس خجالت یا راحت نبودن در مقابل جنس مخالف

احساس به دام افتادن یا گیر افتادن *

احساس به دام افتادن یا گیر افتادن

ترس ناگهانی و بدون دلیل *

ترس ناگهانی و بدون دلیل

عصبانیت ناگهانی به حدی که کنترل خود را از دست می دهید*

عصبانیت ناگهانی به حدی که کنترل خود را از دست می دهید

احساس ترس از بیرون رفتن از خانه *

احساس ترس از بیرون رفتن از خانه

خود را برای هر چیزی سرزنش کردن*

خود را برای هر چیزی سرزنش کردن

کمر درد *

کمر درد

احساس گره افتادن در کارها*

احساس گره افتادن در کارها

احساس غمگینی *

احساس غمگینی

احساس تنهایی *

احساس تنهایی

نگرانی بیش از حد درباره هر چیزی*

نگرانی بیش از حد درباره هر چیزی

احساس بی علاقگی نسبت به هر چیزی *

احساس بی علاقگی نسبت به هر چیزی

احساس ترس زیاد داشتن *

احساس ترس زیاد داشتن

حساسیت و زود رنجی *

حساسیت و زود رنجی

اعتقاد به اینکه دیگران از افکار خصوصی شما آگاه هستند (بدون آن که به آنها چیزی بگویید)*

اعتقاد به اینکه دیگران از افکار خصوصی شما آگاه هستند (بدون آن که به آنها چیزی بگویید)

احساس اینکه دیگران شما را درک نکرده یا با شما همدردی نمی کنند*

احساس اینکه دیگران شما را درک نکرده یا با شما همدردی نمی کنند

احساس اینکه دیگران به شما علاقه مند نبوده و دوستتان ندارند*

احساس اینکه دیگران به شما علاقه مند نبوده و دوستتان ندارند

اجبار به خیلی آهسته انجام دادن کارها به منظور اطمینان از درست بودن آنها *

اجبار به خیلی آهسته انجام دادن کارها به منظور اطمینان از درست بودن آنها

تپش قلب *

تپش قلب

داشتن حالت تهوع و دل بهم خوردگی *

داشتن حالت تهوع و دل بهم خوردگی

احساس خود کم بینی و حقارت نسبت به دیگران *

احساس خود کم بینی و حقارت نسبت به دیگران

احساس درد و گرفتگی در عضلات بدن *

احساس درد و گرفتگی در عضلات بدن

احساس اینکه سایرین شما را تحت نظر داشته و درباره شما حرف می زنند*

احساس اینکه سایرین شما را تحت نظر داشته و درباره شما حرف می زنند

اشکال در به خواب رفتن*

اشکال در به خواب رفتن

اجبار به چک کردن و بازرسی مکرر در کارها*

اجبار به چک کردن و بازرسی مکرر در کارها

مشکل در تصمیم گیری*

مشکل در تصمیم گیری

احساس ترس از مسافرت با اتوبوس یا قطار *

احساس ترس از مسافرت با اتوبوس یا قطار

تنگی نفس*

تنگی نفس

احساس گر گرفتگی یا سرد شدن ناگهانی بدن*

احساس گر گرفتگی یا سرد شدن ناگهانی بدن

اجتناب از افراد، موقعیت ها ، اشیا، مکان ها یا اعمال به واسطه ترس از آنها *

اجتناب از افراد، موقعیت ها ، اشیا، مکان ها یا اعمال به واسطه ترس از آنها

احساس خالی بودن ذهن از هر فکری *

احساس خالی بودن ذهن از هر فکری

احساس کرختی ، بی حسی و سوزن سوزن شدن اندام بدن *

احساس کرختی ، بی حسی و سوزن سوزن شدن اندام بدن

احساس گرفتگی در گلو*

احساس گرفتگی در گلو

احساس ناامیدی نسبت به آینده *

احساس ناامیدی نسبت به آینده

اشکال در تمرکز حواس*

اشکال در تمرکز حواس

احساس ضعف و سستی در قسمت هایی از بدن*

احساس ضعف و سستی در قسمت هایی از بدن

احساس تنش و داشتن فشار روحی *

احساس تنش و داشتن فشار روحی

احساس سنگینی در دست و پا *

احساس سنگینی در دست و پا

فکر زیاد راجع به مرگ و مردن*

فکر زیاد راجع به مرگ و مردن

پرخوری*

پرخوری

احساس ناراحتی وقتی دیگران متوجه شما هستند یا درباره شما حرف می زنند*

احساس ناراحتی وقتی دیگران متوجه شما هستند یا درباره شما حرف می زنند

احساس داشتن افکاری که متعلق به شما نیستند*

احساس داشتن افکاری که متعلق به شما نیستند

تمایل شدید به کتک زدن و اذیت و آزار دیگران *

تمایل شدید به کتک زدن و اذیت و آزار دیگران

صبح خیلی زود از خواب بیدار شدن *

صبح خیلی زود از خواب بیدار شدن

احساس اجبار به تکرار کارهایی نظیر لمس کردن، شمردن و شستن*

احساس اجبار به تکرار کارهایی نظیر لمس کردن، شمردن و شستن

بدخوابی(بیدار شدن های مکرر در هنگام خواب)*

بدخوابی(بیدار شدن های مکرر در هنگام خواب)

میل شدید به شکستن یا خرد کردن چیزها*

میل شدید به شکستن یا خرد کردن چیزها

داشتن افکار مخصوصی که دیگران این افکار را ندارند*

داشتن افکار مخصوصی که دیگران این افکار را ندارند

زیاد مواظب رفتار خود بودن در هنگام برخورد با دیگران*

زیاد مواظب رفتار خود بودن در هنگام برخورد با دیگران

احساس ناراحتی از رفتن به جاهای شلوغ *

احساس ناراحتی از رفتن به جاهای شلوغ

احساس اینکه انجام هر کاری برایتان سخت و دشوار است*

احساس اینکه انجام هر کاری برایتان سخت و دشوار است

داشتن ترس و وحشت و هول ناگهانی *

داشتن ترس و وحشت و هول ناگهانی

راحت نبودن در خوردن و آشامیدن در حضور جمع*

راحت نبودن در خوردن و آشامیدن در حضور جمع

زیاد درگیر شدن و جر وبحث کردن *

زیاد درگیر شدن و جر وبحث کردن

احساس ناراحتی و تشویش در موقع تنها ماندن*

احساس ناراحتی و تشویش در موقع تنها ماندن

تصور اینکه دیگران ارزش کارهای شما را نمی دانند*

تصور اینکه دیگران ارزش کارهای شما را نمی دانند

احساس تنهایی نمودن حتی زمانی که با دیگران هستید*

احساس تنهایی نمودن حتی زمانی که با دیگران هستید

احساس بی قراری به حدی که نتوانید یک جا آرام بنشینید*

احساس بی قراری به حدی که نتوانید یک جا آرام بنشینید

احساس بی ارزش بودن*

احساس بی ارزش بودن

داشتن دلهره و دلشوره از وقوع اتفاقی ناگوار*

داشتن دلهره و دلشوره از وقوع اتفاقی ناگوار

داد و فریاد راه انداختن و پرتاب کردن اشیا*

داد و فریاد راه انداختن و پرتاب کردن اشیا

ترس از غش کردن و بی حال شدن در انظار مردم*

ترس از غش کردن و بی حال شدن در انظار مردم

احساس اینکه اگر به دیگران رو بدهی از شما سواستفاده می کنند*

احساس اینکه اگر به دیگران رو بدهی از شما سواستفاده می کنند

داشتن افکار ناراحت کننده در امور جنسی *

داشتن افکار ناراحت کننده در امور جنسی

داشتن این عقیده که به خاطر گناهانی که انجام داده اید باید مجازات شوید*

داشتن این عقیده که به خاطر گناهانی که انجام داده اید باید مجازات شوید

داشتن تصورات و افکار ترسناک در ذهن*

داشتن تصورات و افکار ترسناک در ذهن

داشتن این عقیده که عیب و نقص مهم و جدی در بدن شما وجود دارد*

داشتن این عقیده که عیب و نقص مهم و جدی در بدن شما وجود دارد

احساس عدم صمیمیت با دیگران *

احساس عدم صمیمیت با دیگران

احساس گناه و تقصیر*

احساس گناه و تقصیر

اعتقاد داشتن به بیماری روحی یا فکری *

اعتقاد داشتن به بیماری روحی یا فکری

این قسمت نباید خالی رها شود.